سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
 
امروز: دوشنبه 103 اردیبهشت 24

وسوسه به معنای تأثیر شیطان در وجود انسان به شکل تأثیر خفی و نا آگاهانه است،که در بعضی از آیات از وسوسه تعبیر به ایحاء شده است.در آیه 121 سوره انعام می
خوانیم
:((و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم))
(شیاطین به دوستان خود و کسانی که آماده پذیرش دستورات آنها هستند وحی می
کنند)
همانطوری که می دانیم وحی در اصل همان صدای مخفی و مرموز و احیانأتأثیرهای ناآگاهانه است، منتها انسان به خوبی می داند الهامات الهی را از وسوسه های شیطانی تشخیص دهد.زیرا علامت روشنی برای تشخیص آن وجود دارد.و آن اینکه الهامات الهی چون بافطرت پاک انسان و ساختمان جسم و روح او آشناست، هنگامی که در قلب پیدا می شود یک حالت انبساط و نشاط به او دست می دهد،در حالی که وسوسه های شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاددرقلبش احساس تاریکی، ناراحتی و سنگینی در خود
می کند.واگر تمایلات او طوری تحریک گرددکه در هنگام انجام گناه این احساس برای او پیدا نشود.
بعد از انجام عمل برای او دست می دهد.این است فرق بین وسوسه های شیطانی والهامات الهی
برکرانه ها


 نوشته شده توسط محسن فرتوت در دوشنبه 88/11/5 و ساعت 12:4 عصر | نظرات دیگران()

مقدمه: شیطان اسم جنس است.شامل نخستین شیطان و همه شیطانها می شود.ولی ابلیس اسم خاص است و اشاره به همان شیطانی است که اغواگر آدم شد.او طبق صریح آیات قرآن از جنس فرشتگان نبود بلکه در صف آنها قرار داشت.او از طایفه جن بودکه مخلوق مادی است و در سوره کهف،آیه 50می خوانیم :فسجدوا الا ابلیس کان من الجن، (همگی سجده کردند مگر ابلیس که از طایفه جن است).
با ذکر این مقدمه می گوییم،انگیزه ابلیس در این مخالفت کبر و غرور و تعصب خاصی بودکه به او چیره شد.او چنین می پنداشت که از آدم برتر است و نمی بایست دستور سجده به آدم بر او داده شودبلکه او باید مسجود باشد و آدم بر او سجده کند.
و علت کفر او نیز همین بود که فرمان حکیمانه پروردگار را نادرست شمرد،نه تنها عملا عصیان کرد از نظر اعتقادی نیز معترض بود و بدین ترتیب خود بینی و خود خواهی محصول یک عمر عبادت و ایمان او را به باد داد و آتش به خرمن هستی او افکند.
برکرانه ها:سید محمد رضا طباطبایی نسب


 نوشته شده توسط محسن فرتوت در شنبه 88/11/3 و ساعت 6:7 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 22
مجموع بازدیدها: 25873
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو